4030
4030
فرمت:word
تعداد صفحات:92
كجا و چه وقت نميآموزيم؟ نظر به اينكه همه ما موجوداتي يگانه و منحصر بفرديم، ضعيفترين موضع يادگيري در هر يك از ما متفاوت است. براي مثال بعضي افراد صبحها، برخي در آخر شب و شماريبدون صرف چند گالن قهوه نميتوانند با سيستم يادگيري ذهن ارتباط موثري برقرار كنند. همچنين بسيارند كساني كه در محيط خشك و محدود كلاس نميتوانند ذهن را براي يادگيري متمركز كنند؛ زيرا كلاس درس تصوير بزرگ و ناهنجاري از مدرسهرا بر ذهن آنان تحميل ميكند. ماحصل كلام آنكه، ذهن شما در مكانها و اوقات خاصي در بدترين موضع يادگيري قرار ميگيرد. قبل از هر چيز بهتر است به عوامل موثردر اينزمينه اشاره كرده و آنگاه تدابيري را براي ريشه كن كردن آنها بينديشيم. براي مثال من ميدانم كه پس از صرف غذاي فراوان و مفصل نميتوان مطالب را خوب به خاطر سپارم. احساس سنگيني، سستي و رخوت وجودم را فرا گرفته و مدام چرت ميزنم. همچنين ميدانم كه اگر براي مدت طولاني در جايي بنشينم از راندمان يادگيري من به شدت كاسته ميشود. از اين رو هر ده يا بيست دقيقهاي از جاي خود برخاسته و به اين سو و آن سو حركت ميكنم. همچنين ميدانم كه اگر به مدت زيادي به صفحه كامپيوتر نگاه كنم، چشمانم خسته ميشوند، به همين دليل گاه به طور عمد به سويي ديگر نگريسته و توانايي بينايي خود را قوت ميبخشم. مثالهاي فوق مربوط به نامطلوبترين شرايط پردازش اطلاعات در ذهن من است. حال شما بگوييد كه فرآيند يادگيري ذهنتان در چه شرايطي به حداقل ممكن كاهش مييابد. مكانها و اشياء يكي از مراجعينم روزي با نوميدي گفت كه از آموختن زبان فرانسه عاجز است. او فرد با استعدادي بود و از حل و فصل مسائل شاق و دشوار به خوبي بر ميآمد. بنابراين عدم يادگيري او ناشي از ضعف هوش و استعداد نبود. ما پس از كند و كاو فراوان دريافتيم كه ذهن او روزهاي سخت درس و مدرسه را با بوي گچ پيوند داده است. در نتيجه بعدها هرگاه بوي گچ به مشامش ميرسيد، روزهاي شاق مدرسه در ذهنشتداعي ميشد و در نتيجه سيستم يادگيري ذهنش، مسدود ميگرديد. او تصاوير كاملا متفاوتياز محيط كار و كلاس درسبر ذهن داشت. مقايسه اين تصاوير نمايانگر آن بود كه وقتي او به كارش ميانديشد و خاطرههاي فوق العاده دلپذيري را به خاطر ميآورد، تصاوير بزرگ، روشن، رنگي و پر احساسي از او در ديدگان مغزش نمايان ميشود، اما هرگاه ذهنش متوجه كلاس درس ميگردد. تصاوير سياه و سفيد و چروكيده او در مقياسي بسيار كوچكتر از همكلاسيهايش، بر ذهنش نقش ميبندد. او به توصيه من تصاوير بزرگ، رنگي و پر احساس كارش را با تصاوير كلاس درس فرانسه درهم آميخت. به اين ترتيب اين احساس ناگوار جايش را به احساس مطلوبي كه اودر محيط كارش از آن برخوردار بود، داد. او نخست از نقش مزاحم و مداخلهگر تصاوير ذهني منفي بي خبر بود؛ اما پس از آنكه پاسخ معضل خود را يافت و دانست يادگيري حالتي ذهني است، دستورهاي لازم را به ذهن سپرد و سيستم يادگيري بي تلاش خود را از آشفتگي رهانيد. مردمان ديگر شايد شماهم ازجمله افرادي هستيد كه به صرف داشتن خاطرهاي نامطلوب با استادي خاص، نميتوانيد مطالب آن درس را به خوبي فرا گيريد. اگر چنين است، آزمايش زير را بيازماييد: با توسل به قوه تخيل، تصوير سياه و سفيد اين استاد را بر روي صفحه تلويزيون مشاهده كنيد. همين كه باور كرديد كه اين شخصيت در تلويزيون گير افتاده است، تصوير را سرعت بخشيده و از او شخصيتي مسخره، شبيه به چارلي چاپلين بسازيد. صداي مضحكي مثل ميكي موس را با اين تصوير خيالي بياميزيد. سرعت فيلم را زياد و زيادتر كنيد تا بدانجا كه يادآوري آن هميشه شما را به خنده بيندازد. خودمان ذهن هشيار براي تحميل احساسات ناگوار از نيروي فراواني برخوردار است. براي مثالبا اصرار وسماجت ما را به سختكوشي، كنترل شرايط خود و تمركز ذهن دعوت ميكند. حتيبه ماخاطرنشان ميكند كه همواره بكوشيم وقتيرا بهاستراحت اختصاص دهيم. حال آ
۱- اصول تغذيه تكميلي، شروع و ادامه غذاي كمكي در ماه هفتم.۲ – برنامه غذايي شيرخوار در ماه هشتم.۳ – برنامه غذايي شيرخوار در ماه نهم.۴ – برنامه غذايي شيرخوار در ماه دهم.۵ – طرز تهيه چند غذاي كمكي براي شيرخواران.۶ – كدام مواد غذايي را نبايد قبل از يك سالگي به كودك داد.۷ – برنامه غذايي كودك در سال دوم زندگي تا دوازده سالگي۸ – ميان وعده هاي غذايي براي كودكان.۹ – تاثير اضافه وزن و چاقي در كودكان۱۰ – چگونه به فرزندان چاق خود كمك كنيم ؟
درباره كتاب : كتاب “چه كسي پنير مرا برد” در سال ١٩٩٨ منتشر شد و از آن تاريخ ده ميليون نسخه از آن به فروش رفته و پرفروشترين كتاب ظرف ده سال از انتشار آن توسط Amazon.com اعلام شده است. نويسنده آن دكتر سپنسر جانسون (Spencer Johnson) داراي ليسانس روانشناسي و دكتراي پزشكي (جراح) با سابقه كار در دانشگاه هاروارد مي باشد.
[note color=”#ffcb66″]
بخش هاي ساده و پيچيده وجود ما، چهار شخصيت خيالي در اين داستان وجود دارد دو موش به نامهاي اسنيف و اسكاري و دو آدم كوچولو به نامهاي هيم و هاو آنها بدون توجه به سن و جنس و نژاد يا مليت بيانگر بخشهاي ساده و پيچيده وجود ماست.
اسنيف : تغييرات را به خوبي تشخيص مي دهد.
اسكاري: به سرعت دست به كار مي شود.
هيم : تغييرات را انكار كرده و در برابر آن مقاومت مي كند او مي ترسد كه تغييرها كار ها را خراب كند.
هاو: وقتي مي فهمد تغيير به موقعيت هاي بهتر منجر مي شود مي آموزد كه خود را به موقع با تغييرات انطباق دهد.
اگرچه هر كدام از ما شبيه يكي از اينها عمل ميكنيم اما همگي در يك موضوع وجه مشترك داريم.
نياز به پيدا كردن راه صحيح در هزار توي زندگي و موفقيت در ايجاد تغيير.
اين كتاب از ۳ بخش تشكيل شده است .
بخش اول:
اين بخش تحت عنوان مجلس دوستانه تعدادي همكلاسي قديمي با يكديگر ديدار كرده و درباره
تلاش خود براي رويارويي با تغييرات پيش آمده در زندگي شان صحبت مي كنند.
بخش دوم :
داستان چه كسي پنير من را برده است نام دارد.
بخش سوم :
تحت عنوان بحث و گفتگو مي باشد.
داستان چه كسي پنير مرا جا به جا كرد نوشتهٔ اسپنسر جانسون است كه با نامهاي ديگري نيز مانند:چه كسي پنير مرا دزديد شناخته ميشود. اين داستان راه تغيير كردن در زندگي و ايجاد تنوع در زندگي را به شيوهاي زيبا آموزش ميدهد.
در اين داستان چهار شخصيت خيالي ترسيم شده اند. موش ها: «اسنيف» و «اسكوري» و آدم كوچولوها، «هم» و «هاو» . اين چهار شخصيت براي نشان دادن قسمت هاي ساده و پيچيده درون ما، بدون توجه به سن، نژاد يا مليت، در نظر گرفته شده اند. ما، گاهي اوقات ممكن است مثل اسنيف عمل كنيم، كه تغييرات را زود بو مي كشد; يا مثل اسكوري كه به سرعت وارد عمل مي شود. گاه مانند «هم» مي شويم، كه با انكار تغييرات در برابر آنها مي ايستد، چرا كه مي ترسد به طرف چيزي بدتر كشيده شود. يا مثل «هاو» كه ياد مي گيرد وقتي شرايط او را به طرف چيز بهتري راهنمايي مي كند، خود را با آن تغيير وفق دهد.
نوع فرمت : MP3
تعداد صفحات : 411