مديريت آموزش و پرورش
چكيده پديده جهاني¬شدن از بحث¬برانگيزترين مسايل روز جهان به¬شمار مي¬رود. پديدهاي كه در تصميم¬گيري¬ها و فعاليت¬هاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي انسان¬ها نقش تعيين¬كننده¬اي داشته و مرزهاي جغرافيايي را به حداقل ممكن كاهش مي¬دهد، منافع مردم و كشورها را بيش¬از پيش به¬هم تنيده ¬كرده و علاوه بر كالا وخدمات، افكار و دانش بشري را نيز آسانتر و بي¬حد و مرزتر از گذشته مبادله مي¬كند. پژوهش حاضر به¬روش كتابخانه¬اي و با استفاده از آرا و نظريات دانشمندان در زمينه آموزش و پرورش و جهاني شدن انجام شده است. نتايج تحقيقات به¬دست آمده در مورد نحوة تأثيرگذاري «جهاني¬شدن» بر آموزش و پرورش ايران و عمدهترين چالشهاي احتمالي كه نظام آموزش و پرورش ما در آينده با آن روبه¬رو است، نشان مي¬دهد با اتخاد راهبردهاي آموزشي مطلوب و مؤثر كه در اين مقاله به آن اشاره مي¬شود، مي¬توان بر چالشهاي پيش¬رو فايق آمد. مقدمه امروزه، تقريباً تمام كساني كه به¬دنبال توسعه و اصلاحات هستند در همه جاي دنيا از آموزش و پرورش شروع مي¬كنند و رويكردهاي برآمده از عصر جديد ارتباطات و فناوري¬ها در تعليم و تربيت از جمله ديدگاه حداكثري مبتني¬بر خود يادگيري و چگونگي يادگيري (فراشناخت)، يادگيري فرايندمدار و مستقل موجب حركت تدريجي در باز تعريف مفاهيم اساسي تعليم و تربيت شده است. علم، تدريس، معلم، شاگرد، محتواي درسي و مدرسه در حال احراز تعاريف جديد هستند. جهانيشدن موجب شده تا در بسياري از موارد مرزهاي سنتي آموزش و فناوريها از بين رفته و نيازمند آن است كه دوباره تعريف شود. براي مثال از بين رفتن مرز بين دولتهاي ملي و جامعة جهاني، بين فرهنگ ملي و خرده فرهنگهاي تشكيل دهندة آن، بين مدرسه و جامعة محلي، بين خانه و مدرسه، بين آموزش و كار، بين دنياي كار و مؤسسات يادگيري، بين آموزش رسمي و غيررسمي، بين برنامة درسي از قبل تنظيم شده و انتخابهاي افراد، بين شاگرد و معلم، بين والدين و فرزندان آنها، بين انسان و ماشين و حتي بين رشتههاي مختلف، موجب شده تا چالشهاي عمدهاي در آموزش ايجاد شود كه به¬منظور برخورد با آنها و انطباق با تغييرات پيش¬آمده، برنامهريزان و مربيان آموزشي بايستي گامهايي فوري و متهورانه براي تجديدسازمان آموزشي در تمامي جنبهها و ابعاد بردارند و بديهي است كه غفلت از اين كار به¬معني سلب مسؤوليت به نفع جهانيسازي و جريان متولي آن است. از مطالعه وضعيت موجود در آموزش و پرورش كشورمان ميتوان دريافت كه در طول ساليان گذشته، تلاش موفقيتآميزي براي شناسايي اين چالشها و مقابله با آنها به عمل نيامده و اگر هم كاري صورت گرفته جامع و كامل نبوده و نظام آموزشي كشور كماكان به روش سنتي خود اداره مي¬گردد. چالش¬هاي جهاني آموزش و پرورش در قرن بيست¬ويكم را مي¬توان ناشي از ديدگاه¬هاي نو به كاركردهاي آموزشي و پرورشي دانست. اين ديدگاه¬ها قطعاً رويكردهاي متفاوتي را به مشكلات آموزش و پرورش ايران و توانمندي¬هاي آن اضافه و موضوعات گوناگوني را مطرح مي¬سازند. مباحثي كه هم در ميان پژوهشگران و انديشمندان آموزش و پرورش در سطح دانشگاه¬ها و مراكز پژوهشي مطرح مي¬باشد و هم نظر كارشناسان آموزش و پرورش، معلمان، والدين و جامعه را به خود معطوف ساخته است.
3415
مديريت آموزش و پرورش
چكيده پديده جهاني¬شدن از بحث¬برانگيزترين مسايل روز جهان به¬شمار مي¬رود. پديدهاي كه در تصميم¬گيري¬ها و فعاليت¬هاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي انسان¬ها نقش تعيين¬كننده¬اي داشته و مرزهاي جغرافيايي را به حداقل ممكن كاهش مي¬دهد، منافع مردم و كشورها را بيش¬از پيش به¬هم تنيده ¬كرده و علاوه بر كالا وخدمات، افكار و دانش بشري را نيز آسانتر و بي¬حد و مرزتر از گذشته مبادله مي¬كند. پژوهش حاضر به¬روش كتابخانه¬اي و با استفاده از آرا و نظريات دانشمندان در زمينه آموزش و پرورش و جهاني شدن انجام شده است. نتايج تحقيقات به¬دست آمده در مورد نحوة تأثيرگذاري «جهاني¬شدن» بر آموزش و پرورش ايران و عمدهترين چالشهاي احتمالي كه نظام آموزش و پرورش ما در آينده با آن روبه¬رو است، نشان مي¬دهد با اتخاد راهبردهاي آموزشي مطلوب و مؤثر كه در اين مقاله به آن اشاره مي¬شود، مي¬توان بر چالشهاي پيش¬رو فايق آمد. مقدمه امروزه، تقريباً تمام كساني كه به¬دنبال توسعه و اصلاحات هستند در همه جاي دنيا از آموزش و پرورش شروع مي¬كنند و رويكردهاي برآمده از عصر جديد ارتباطات و فناوري¬ها در تعليم و تربيت از جمله ديدگاه حداكثري مبتني¬بر خود يادگيري و چگونگي يادگيري (فراشناخت)، يادگيري فرايندمدار و مستقل موجب حركت تدريجي در باز تعريف مفاهيم اساسي تعليم و تربيت شده است. علم، تدريس، معلم، شاگرد، محتواي درسي و مدرسه در حال احراز تعاريف جديد هستند. جهانيشدن موجب شده تا در بسياري از موارد مرزهاي سنتي آموزش و فناوريها از بين رفته و نيازمند آن است كه دوباره تعريف شود. براي مثال از بين رفتن مرز بين دولتهاي ملي و جامعة جهاني، بين فرهنگ ملي و خرده فرهنگهاي تشكيل دهندة آن، بين مدرسه و جامعة محلي، بين خانه و مدرسه، بين آموزش و كار، بين دنياي كار و مؤسسات يادگيري، بين آموزش رسمي و غيررسمي، بين برنامة درسي از قبل تنظيم شده و انتخابهاي افراد، بين شاگرد و معلم، بين والدين و فرزندان آنها، بين انسان و ماشين و حتي بين رشتههاي مختلف، موجب شده تا چالشهاي عمدهاي در آموزش ايجاد شود كه به¬منظور برخورد با آنها و انطباق با تغييرات پيش¬آمده، برنامهريزان و مربيان آموزشي بايستي گامهايي فوري و متهورانه براي تجديدسازمان آموزشي در تمامي جنبهها و ابعاد بردارند و بديهي است كه غفلت از اين كار به¬معني سلب مسؤوليت به نفع جهانيسازي و جريان متولي آن است. از مطالعه وضعيت موجود در آموزش و پرورش كشورمان ميتوان دريافت كه در طول ساليان گذشته، تلاش موفقيتآميزي براي شناسايي اين چالشها و مقابله با آنها به عمل نيامده و اگر هم كاري صورت گرفته جامع و كامل نبوده و نظام آموزشي كشور كماكان به روش سنتي خود اداره مي¬گردد. چالش¬هاي جهاني آموزش و پرورش در قرن بيست¬ويكم را مي¬توان ناشي از ديدگاه¬هاي نو به كاركردهاي آموزشي و پرورشي دانست. اين ديدگاه¬ها قطعاً رويكردهاي متفاوتي را به مشكلات آموزش و پرورش ايران و توانمندي¬هاي آن اضافه و موضوعات گوناگوني را مطرح مي¬سازند. مباحثي كه هم در ميان پژوهشگران و انديشمندان آموزش و پرورش در سطح دانشگاه¬ها و مراكز پژوهشي مطرح مي¬باشد و هم نظر كارشناسان آموزش و پرورش، معلمان، والدين و جامعه را به خود معطوف ساخته است.
3415